رفتم نشستم کنارش گفتم :برای چی نمیری گلات رو بفروشی؟
گفت:بفروشم که چی؟ تا دیروز میفروختم که با پولش آبجی مو ببرم دکتر
دیشب حالش بد شد ومرد، با گریه گفت:تو میخواستی گل بخری؟
گفتم: بخرم که چی؟ تا دیروز می خریدم برای عشقم امروز فهمیدم باید
فراموشش کنم.......! اشکاشو که پاک کرد،یه گل بهم داد گفت؛ بگیر باید از نو
شروع کرد♥♥♥
تو بدون عشقت، من بدون خواهرم♡♡♡♡♡♡
دلـم گرفتــه اسـت یــا دلـگیــرم یـا شایـد هـم دلـم گیـر اسـت
نمــی دانــم …
اصـلاً هیــچ وقـت فــرق بیــن اینــها را
نفهـمیــدم
فقـط مـی دانـم دلـم یـک جـوری مـی شـود
جــوری کـه مثــل همیــشـه نیــسـت
دلـم کـه اینـطــور مـی شـود ، غصـه هـای خــودم کـه هـیچ ،
غصـه ی همــه ی دنیــا مـی شـود غصـه ی مـن
بعــد دلــم بـدجــور غروب زده میشود